تاریخ نشان میدهد که این کشورها کارنامهای بسیار سیاه از خود برجای گذاشتهاند و بههمیندلیل، کمتر کسی باور میکند که ۱+۵ با مذاکرات موسوم به برجام بهدنبال جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هستهای باشد. ملت ایران و دیگر کشورهای آگاه دنیا به این حقیقت پی بردهاند که تعطیلی چرخه سوخت هستهای، که با استقلال و دانش بومی توسط دانشمندان ما انجام شده، صرفا با هدف جلوگیری از رشد و بالندگی فناوریها در ایران است.بنابراین، مذاکرات از آغاز تاکنون هدفی جز جلوگیری از پیشرفت ایران و بزرگترین دستاوردهای علمی ملت ایران نداشته است. اقدامات غرب ازجمله تحریمها، تهدیدات نظامی و ایجاد انقلابهای رنگی از طریق بحرانهای داخلی فقط به این هدف کمک میکند.
مسأله این است که این کشورها یقین دارند ما بهدنبال سلاحهستهای نیستیم، زیرا رهبری بارها بر این نکته تأکید کردهاند. ما فقط از این فناوری برای مصارف صلحآمیز استفاده میکنیم که آن هم با نگرانی آنان مواجه است، چراکه میدانند اگر به چرخه سوخت هستهای دسترسی پیدا کنیم، قابلیتهای بازدارندگی ما افزایش مییابد. بنابراین، تمامی این تلاشها برای محدودکردن قدرت دفاعی و نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه است. آنها ازبرجام ۲ و ۳ صحبت میکنند که هدفشان فلجکردن قدرت موشکی و سپس از بین بردن عمق راهبردی ما در غربآسیاست. درنهایت، شاید هدف نهاییشان تخریب نظام جمهوری اسلامی ایران باشد که اینهمه بهانهجویی تنها برای مشروعیتبخشیدن به عملیاتهای استکباری خودشان است.
در دهههای اخیر، پیشرفتهای جمهوری اسلامی ایران در عرصه فناوریهای نوین، مثل نانو، نگرانیهای قلدران بینالمللی را در پی داشته است. این نگرانیها در استقلالیابی ایران پس از دوره طولانی نفوذ خارجی ریشه دارد. ایجاد نظامی نوین مبتنی بر ولایتفقیه، با رویکردی عدالتمحور، حکیمانه و علمی، سبب شده ایران به الگویی برای ملتهای ستمدیده جهان تبدیل شود. به نظر میرسد این امر انگیزه اصلی فشارهای بینالمللی بر ایران باشد.تحریمها و مذاکرات هستهای، بهرغم ادعای طرف مقابل مبنی بر پذیرش حقوق ایران، عملا محدودیتهایی را در حوزههای مختلف اقتصادی، ازجمله نفت، بیمه، حملونقل و پتروشیمی اعمال کردهاند. درواقع، تحت عنوان مذاکره، تلاش میشود تا پیشرفتهای علمی وفناوری ایران، بهویژه درزمینه هستهای، متوقف شود. این درحالیاست که برنامه هستهای صلحآمیز ایران، صرفا درجهت تولید رادیوداروها و مصارف پزشکی بوده و ادعای دسترسی به سلاح هستهای، نادرست است. اماطرف مقابل با بیتوجهی به این واقعیت، بهدنبال حذف کل چرخه سوخت هستهای ایران است. بنابراین آنها بهدنبال نابودی مؤلفههای قدرت ایران هستند.با توجه به موارد مذکور، مذاکرات، بیشتر شبیه به یک بازی سیاسی و تلاش برای تحمیل خواستهها از طریق فشار و تهدید بوده است. تجربه نشان داده است که طرف مقابل پایبند به تعهدات خود نیست و از مذاکره به عنوان ابزاری برای اعمال فشار و تضعیف ایران استفاده میکند.حفظ استقلال، پیشرفت علمی و استحکام محور مقاومت، مناسبترین پاسخ به فشارها و تهدیدهای بینالمللی است. قدرت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران در حدی است که تهدیدها و فشارهای خارجی، نمیتواند بر اراده و مسیر پرافتخار آن تأثیری داشته باشد.